پنج شنبه 30 فروردين 1397 ساعت 15:25 |
بازدید : 2 |
نوشته شده به دست لیلا فاضل |
(نظرات )
طرح اشکال: قرآن با رسم المصحف، تماماً بر پایهی علم تجوید نگاشته شده است ولی در این رسم الخط، مبانی علم تجوید مراعات نشده است.
جواب: علم تجوید، علم وحیانی نیست که نتوان در آن دست برد؛ بلکه دستوراتی برای زیبا شدن تلفظ است که در میان اهل هر لغت، رایج میباشد.
مراعات تجوید تا جایی نیکوست که موجب غلط خواندن نشود. افراطی که در داخل کردن «تجوید» در «کتابت قرآن» توسط برخی قرآننویسان صورت گرفته، موجب شده تا عوام جامعه، قرآن کریم را به «سختی» و «غلط» بخوانند. «رسم الخط حاج فردوسی» برای رهاندن تلاوت عوام جامعه از این دو معضل نگارش یافت تا عموم مسلمانان بتوانند قرآن کریم را به «راحتی» و «درست» بخوانند.
حکایت علم تجوید و قرآن کریم، در برخی مواقع، مانند حکایت کسی است که میخواست «ابرو» را درست کند ولی «چشم» را کور کرد.
علم تجوید را برای نیکو خواندن قرآن کریم توسط قاریان حرفهای ساختند و پرداختند ولی وارد کردن آن در نگارش قرآن کریم، منجر به غلط خواندن کلمات نورانی قرآن توسط عموم مسلمانان گردیده است.
پنج شنبه 24 مهر 1396 ساعت 13:44 |
بازدید : 41 |
نوشته شده به دست لیلا فاضل |
(نظرات )
[۱۰۵] سند: قَالَ الباقر (علیهالسلام): «إِنَّ أَرْضَ الجَنَّهِ رُخَامُهَا فِضَّهٌ وَ تُرَابُهَا الوَرْسُ وَ الزَّعْفَرَانُ وَ کنْسُهَا المِسْک وَ رَضْرَاضُهَا الدُّرُّ وَ الیاقُوتُ» (۱) ترجمه: امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «زمین بهشت، سنگهای مرمرش نقره است و خاکش وَرس (= اسپرک) و زعفران است و خاکروبهاش، مشک است و سنگریزههایش، دُرّ و یاقوتاند».
********************
[۱۰۶] سند: قَالَ الباقر (علیهالسلام): «إِنَّ أَسِرَّتَهَا مِنْ دُرٍّ وَ یاقُوتٍ وَ ذَلِک قَوْلُ اللهِ: «عَلی سُرُرٍ مَوْضُونَهٍ» (۲) یعْنِی أَوْسَاطَ السُّرُرِ مِنْ قُضْبَانِ الدُّرِّ وَ الیاقُوتِ مَضْرُوبَهً عَلَیهَا الحِجَالُ وَ الحِجَالُ مِنْ دُرٍّ وَ یاقُوتٍ أَخَفَّ مِنَ الرِّیشِ وَ الینَ مِنَ الحَرِیرِ وَ عَلَی السُّرُرِ مِنَ الفُرُشِ عَلَی قَدْرِ سِتِّینَ غُرْفَهً مِنْ غُرَفِ الدُّنْیا بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ وَ ذَلِک قَوْلُ اللهِ «وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَهٍ» (۳) وَ قَوْلُهُ: «عَلَی الأَرائِک ینْظُرُونَ» (۴) یعْنِی بِالأَرَائِک، السُّرُرَ المَوْضُونَهَ عَلَیهَا الحِجَالُ» (۵) ترجمه: امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «تختهای بهشت از درّ و یاقوت است و آن، [در این] سخن خدا[ی متعال، آمده] است: «[بهشتیان] بر تختهایی جواهرنشان [تکیه میزنند]» یعنی در وسط تختها، ستونهایی از درّ و یاقوت است که بر آن حجلههایی زده [و نصب] شده است. و آن حجلهها از درّ و یاقوت است که از پَر [پرندگان] سبکتر و از ابریشم، نرمتر میباشد بر آن تختها، فرشهایی است به مقدار [فرش کردن] شصت اتاق از اتاقهای [یک منزل در] دنیا که بعضی بالای بعضی دیگر قرار گرفته است. و آن، [در این] سخن خدا[ی متعال، آمده] است: «بسترهای بلند» و [همچنین در این] سخن خدا[ی متعال، آمده] است: «بر تختها [نشسته] مینگرند» این [کلمهی] تختها [در این آیه] به معنی [همان] تختهای جواهر نشان است که بر آن حجلههایی [بر پا شده] است».
********************
[۱۰۷] سند: قَالَ رَسولُ اللهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «إِنَّ أَنْهَارَ الجَنَّهِ تَجْرِی فِی غَیرِ أُخْدُودٍ أَشَدَّ بَیاضاً مِنَ الثَّلْجِ وَ أَحْلَی مِنَ العَسَلِ وَ الینَ مِنَ الزُّبْدِ طِینُ النَّهَرِ مِسْک أَذْفَرُ وَ حَصَاهُ الدُّرُّ وَ الیاقُوتُ تَجْرِی فِی عُیونِهِ وَ أَنْهَارِهِ حَیثُ یشْتَهِی وَ یرِیدُ فِی جِنَانِهِ وَلِی اللهِ فَلَوْ أَضَافَ مَنْ فِی الدُّنْیا مِنَ الجِنِّ وَ الإِنْسِ لَأَوْسَعَهُمْ طَعَاماً وَ شَرَاباً وَ حُلَلًا وَ حُلِیاً لَا ینْقُصُهُ مِنْ ذَلِک شَیءٌ» (۶) ترجمه: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): فرمودند: «جویبارهای بهشت در شیارها جاری نیستند و از برف، سفیدتر و از عسل، شیرینتر و از خامه [یا مَسکه] نرمترند. گِل جویبارها مشکی ناب است و ریگهایش دُرّ و یاقوتاند و در چشمهها و جویبارهایش تا هر کجا که ولی خدا بخواهد و اراده کند، روان میشوند. اگر [مؤمن بهشتی] اهل دنیا را از جن و انس میهمان کند، میتواند به همهی آنها خوراک و نوشیدنی بدهد و بر همهی آنان جامه و زیور بپوشاند، بی آن که چیزی از او کم شود».
********************
[۱۰۸] سند: قَالَ رَسولُ اللهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): «إِنَّ نَخْلَ الجَنَّهِ جُذُوعُهَا ذَهَبٌ أَحْمَرُ وَ کرَبُهَا زَبَرْجَدٌ أَخْضَرُ وَ شَمَارِیخُهَا دُرٌّ أَبْیضُ وَ سَعَفُهَا حُلَلٌ خُضْرٌ وَ رُطَبُهَا أَشَدُّ بَیاضاً مِنَ الفِضَّهِ وَ أَحْلَی مِنَ العَسَلِ وَ الینُ مِنَ الزُّبْدِ لَیسَ فِیهِ عُجْمٌ طُولُ العَذْقِ اثْنَا عَشَرَ ذِرَاعاً مَنْضُودَهً مِنْ أَعْلَاهُ إِلَی أَسْفَلِهِ لَا یؤْخَذُ مِنْهُ شَیءٌ إِلَّا أَعَادَهُ اللهُ کمَا کانَ وَ ذَلِک قَوْلُ اللهِ «لا مَقْطُوعَهٍ وَ لا مَمْنُوعَهٍ» وَ إِنَّ رُطَبَهَا لَأَمْثَالُ القِلَالِ وَ مَوْزَهَا وَ رُمَّانَهَا أَمْثَالُ الدُّلِی وَ أَمْشَاطَهُمُ الذَّهَبُ وَ مَجَامِرَهُمُ الدُّرُّ» (۷) ترجمه: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم): فرمودند: «نخلهای بهشت، تنههایشان زر سرخ، زیر شاخههایشان زبرجد سبز، سرشاخههایشان درّ سفید، شاخههایشان حلّههای سبز و رطبهایشان سفیدتر از سیم و شیرینتر از عسل و نرمتر از خامه است و هسته ندارد. طول [هر] خوشه[ی آن،] دوازده گز است که از بالا به پایین چیده شدهاند و هر خوشهای که از آن برگرفته شود، خداوند آن را به حال اولش باز میگرداند و این همان سخن خداست که «[میوههای بهشتی]نه بریده [است] و نه ممنوع» رطبهایش به اندازهی خُمره و موز و انارش به اندازهی دلو (= سطل) است و شانهها و عودسوزهایش [از] درّ هستند».
پنج شنبه 24 مهر 1396 ساعت 13:43 |
بازدید : 46 |
نوشته شده به دست لیلا فاضل |
(نظرات )
سلام میبینم اهل فتوا هم که شدهاید! خوب اقلاً مستنداتتان را همراه فتاوا ذکر میفرمودید تا دیگران هم مستفیض شوند. شما اگر نمیدانید، خوب است بدانید که هیچ مستند قابل اتکایی برای گذاشتن ریش وجود ندارد و الا آقایان مراجع، آن را به احتیاط برگزار نمیفرمودند. بنده که الان یادم نیست کسی در این باره فتوا داشته باشد اگر شما سراغ دارید بفرمایید. در هر صورت به نظر میرسد اگر با استناد به فتوای مشهور، مطالب پیگیری شود به صواب نزدیکتر است. شما به شکلی فتوا به فسق امام جماعت دادهاید در صورتی که مسأله کاملاً اختلافی است. برای کسب رضای خداوند متعال موفق باشید.
سلام علیکم چند فقره اشکال به جواب بنده در خصوص ریش، در نامهی شما وجود دارد که به ترتیب، پاسخ میدهم. ان شاء الله اول: نوشتهاید که اهل فتوا شدهام، در حالی که پناه میبرم به خدای متعال از فتوا و همچنان که دستور فرمودهاند، از فتوا میگریزم همچنان که از شیر درنده میگریزم. آنچه برای راهنمایی اصحاب منهاج فردوسیان تقدیم میشود، راه متین و صراط قویم «احتیاط» است. بین «فتوا» و «احتیاط» خیلی فرق است. در «فتوا»، صاحب فتوا به عهده میگیرد که هر کس به این نظر «من» عمل کند، نجات یافته و به سرمنزل مقصود خواهد رسید، ولی در «احتیاط» کمخطرترین و کمضررترین راه انتخاب میشود، هر چند سختیهایی داشته و محدودیتهایی بیاورد. «فتوا» حکم فقیه خاص است ولی «احتیاط»، مطلوب شرع انور و حکم عقل سلیم میباشد. دوم: خواستهاید که مستندات به همراه فتوا ذکر شود. عرض شد که آنچه مینویسم، «فتوا»ی من نیست بلکه راه سالم احتیاط است. مستندات «احتیاط» همانند مستندات فتوا نیست. در مستندات فتوا، کنکاش و مناقشهی بسیار میشود تا واجب یا حرام بودن آن، اثبات یا رد شود؛ ولی در مستندات احتیاط، دقت زیاد لازم نیست و همین که یک سو، ضرر داشته باشد و سوی دیگر، ضرر نداشته باشد، ولو این که نفعی هم نداشته باشد، کار، تمام است و حکم به نفع آن سویی میشود که ضرر ندارد، هر چند سود هم نداشته باشد. در مسألهی ریش، تراشیدن و کوتاه کردن آن به حدی که نیاز به شانه نداشته باشد، متهم به حرمت یا کراهت است ولی سوی مقابلش، یعنی بلند گذاشتن ریش به اندازهای که نیاز به شانه داشته باشد، منع نشده و بلکه توصیه شده است؛ پس به راحتی، احتیاط را در بلند گذاشتن ریش به حد شانه مییابیم. برای آشنایی با مستندات مذموم بودن ازالهی ریش، به اینجا و اینجا مراجعه نمایید. سوم: هر چند برخی فقهای عظام، فتوا به احتیاط واجب در حرمت تراشیدن ریش دادهاند، ولی برخی دیگر از مراجع عظام تقلید، همچون آیت الله بهجت (رحمه الله) [توضیحالمسائل، متفرقه، مسألهی ۴] و آیت الله صافی گلپایگانی (حفظه الله) [جامع الاحکام، جلد ۲، سؤال ۱۷۴۰ و ۱۷۴۲] فتوا به حرمت دادهاند. چهارم: این که فرمودهاید، به شکلی حکم به فسق امام جماعت دادهام، درست نیست. نه به تصریح و نه به کنایه، حکم به فسق امام جماعت ندادهام به این دلیل که در تمام موارد، احتیاط را در جمع بین نماز فرادا و نماز جماعت با امام جماعت کمریش بیان کردم. اگر آن امام جماعت را فاسق میدانستم، باید نماز با او را ـ ولو به نحو اعاده ـ باطل میشمردم که چنین نکردهام. در پایان، از عنایت جنابعالی سپاسگزارم و از هر گونه نقد منصفانه و عالمانه، استقبال میکنم.
پنج شنبه 24 مهر 1396 ساعت 13:43 |
بازدید : 43 |
نوشته شده به دست لیلا فاضل |
(نظرات )
سلام علیکم حاج فردوسی ۱. اگر امام جماعت حد محاسنش کم باشد به عبارتی آنکادر کرده و کمی بیشتر از ته ریش باشد مثلاً حدود یک سانت آیا میشود به وی اقتدا کرد؟! ۲. اگر در مکانی که پشت سر امام جماعت کم ریش نماز میخوانند، همزمان به فرادا نماز بخوانیم، نماز فرادای ما صحیح است؟ ۳. در حالت کلی اگر وارد شهر و سپس مسجدی شده و امام جماعت را ندیده و نیز نشناخته و مردم را در حال اقتدا به وی دیدیم، میشود نماز را به وی اقتدا کرد؟ اگر بعد از نماز دیدیم که امام جماعت، محاسنش کم بود، نماز باید مجدد ادا شود؟ با تشکر. التماس دعا.
سلام علیکم حکم تراشیدن ریش، به اجماع فقهای شیعه و حتی اسلام، حرام یا در حد حرام است؛ اما مصداق ریش، به عرف ارجاع داده شده است. عرف میگوید: موی سر و صورت، چهار حالت دارد؛ اول: «کچل» در موی سر و «کوسه» در موی ریش، یعنی کسی که رویش مو در سر و صورت ندارد. دوم: «تیغ» در موی سر و ریش، یعنی کسی که با تیغ، موی سر یا ریشش را از روی پوست، تراشیده باشد و هیچ اثری از مو، در سر یا ریشش نباشد. خیلی از مردم عوام، فقط این صورت را حرام میشمارند. سوم: «موی سر» و «موی صورت» یعنی کسی که سر یا صورتش مو دارد ولی به حدی نرسیده که برای مرتب کردنش، نیاز به شانه داشته باشد؛ مثل موی سر سرباز. چهارم: «زلف» و «ریش» یعنی کسی که موی سر یا صورتش به قدری بلند است که هر گاه از حمام خارج شود یا از خواب برخیزد، برای حضور در مراسم و مجالس رسمی، نیاز دارد موی سر یا صورت خود را شانه بزند، و گرنه نامرتب و ژولیده به نظر خواهد رسید. با این حساب، هر کسی که موی صورتش نیاز به شانه نداشته باشد، موی صورت دارد ولی «ریش» ندارد. البته از سخن حضرت هارون (علیهالسلام) که در قرآن کریم آمده، چنین فهمیده میشود که «ریش» باید به نحوی باشد که بتوان آن را گرفت و صاحبش را با آن کشید. قرآن کریم از قول حضرت هارون، وصی حضرت موسای کلیم (علیهماالسلام) میفرماید: «قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَ لَا بِرَأْسِی» (سورهی طاها، آیهی ۹۴) ترجمه: گفت: اى پسر مادرم! نه ریش مرا بگیر و نه [موى] سرم را. در هر حال، کسانی که موی صورت دارند ولی به قدری کوتاه است که برای مرتب کردنش، نیازی به شانه ندارند، در حقیقت، مصداق «ریش» را ندارند. با این مقدمه، جواب سؤالات شما را بر مبنای احتیاط، عرض میکنم: جواب اول: به شرطی به او اقتدا کنید که نمازتان را قبل از نماز جماعت، به صورت فرادا خوانده باشید. جواب دوم: اگر مسألهی ریش را به امام جماعت، متذکر شدهاید و او پذیرفته است، تا زمانی که موی صورتش به حد «ریش» برسد، از خواندن نماز فرادا، همزمان و هممکان با نماز جماعت او، پرهیز کنید. اما اگر جریان کوتاه بودن ریش را به امام جماعت گفتید و او به هر بهانهای نپذیرفت، میتوانید همزمان و هممکان با نماز جماعت او، نمازتان را به صورت فرادا بخوانید. البته بهتر است نمازی که به صورت فرادا خواندهاید را دو باره به جماعت امام کمریش بخوانید. جواب سوم: اگر از ظواهر امر، مثل مأمومین یا اعتبار مسجد، به این نتیجه رسیدید که امام جماعت، شرایط لازم را دارد، میتوانید اقتدا کنید ولی اگر بعد از نماز، متوجه شوید که امام جماعت، موی صورتش را کمتر از ریش کرده است، نمازتان را اعاده نمایید.
سلام علیکم اولاً: مرجع تقلید، معصوم نیست که عاری از خطا باشد و نتوان او را نقد کرد. پس نباید از نقد مراجع تقلید، تعجب کنید و آن را کاری عجیب و جدید بدانید. ثانیاً: اگر در درس آقایان مراجع تقلید، حضور یابید، خواهید دید که هم آن عزیزان، از استادان خود، نقل و نقد میکنند و هم شاگردان، به صورت زنده و رو در رو، از استاد و مواضعش انتقاد و اشکال میکنند. نکتهی جالب، این است که مراجع معظم تقلید، با سعهی صدر و روی خوش، به اشکالات و انتقادات شاگردان خود، گوش داده و به آنها پاسخ میدهند. ثالثاً: نباید برای منصبی که حدود مشخصی ندارد و برخی نالایقان، با صرف مبالغی وجوه نقد، توانستهاند جمعی سادهدل را بر گرد خویش، جمع آورده و ادعای مرجعیت نمایند، مصونیت از انتقاد، قائل شوید. اگر این باب شود که از مراجع تقلید، نمیتوان انتقاد کرد، فرصتطلبانی پیدا خواهند شد که با جمعآوری گروهی در اطراف خود، خویش را مرجع تقلید معرفی نموده و از معرض انتقاد سالم و سازنده، دور سازند؛ که در این صورت، کار عوام، سخت و سختتر شده و حیرت و سرگردانیشان روز افزون خواهد بود. رابعاً: ما در دینداری خود، با هیچ شخصی تعارف نداریم. مرجع تقلید، آبرویش را از دین خدا گرفته است نه این که دین خدا، آبرویش را از مرجع تقلید گرفته باشد. پس وقتی مرجع تقلید، به جای این که بلندگوی شرع انور باشد، قدم در راه ذوقیات و علایق و سلایق خود بگذارد و خواستهی خود را به جای خواستهی دین، بیان نماید، بر شاگردان اوست که او را تحذیر و عوام مردم را از تعسف او، با خبر نمایند. خامساً: توصیه میکنم از شخصیتزدگی، بپرهیزید و همچنان که توصیهی اولیای دین است، مردمان را با دین خدا بسنجید نه این که دین خدا را با مردمان بسنجید. ملاک ما، ثقلین است یعنی قرآن کریم و روایات معتبر از عترت طاهره (علیهم السلام)، پس آنچه مطابق با ثقلین بود را بپذیرید و آنچه مطابق نبود را رها کنید تا کمال یابید و به سعادت ابدی برسید. ان شاء الله